محل تبلیغات شما



بسم الله الرحمن الرحیم

نمازی که قرآن از ما می‌خواهد چنین است: 
- دائمی باشد: الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»؛ [۱] 

- نمازی که از آن حفاظت شود: وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ»؛ [۲] 

- نمازی که در آن خشوع باشد: الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛ [۳]

نمازی که بازدارنده از فحشا و منکر باشد: إِنَّ الصَّلاةَ 
ص: ۱۱ 
تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»؛ [۴] 

- نمازی که به دلیل ذکرالله بودنش، آرام بخش دل‌ها باشد: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ [۵] 

- نمازی که در آن نشاط باشد، نه کسالت: وَ إِذاقامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی»؛ [۶] 

نمازی که نسبت به آن، فرزندان و خانواده فراموش نشوند: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاة»؛ [۷] 

- نمازی که اولویت آن همیشه بر سایر کارهای دیگر رعایت شود؛ حتی در میدان جنگ. [۸]

 

[۱]: . معارج: ۲۳. 
[۲]: . معارج: ۳۴. 
[۳]: . مؤمنون: ۲.
[۴]: . عنکبوت: ۴۵. 
[۵]: . رعد: ۲۸.
[۶]: . نساء: ۱۴۲. 
[۷]: . طه: ۱۳۲. 
[۸]: . نساء: ۱۰۲.


شیوه‌های دعوت به نماز/ محسن قرائتی.


 بسم الله الرحمن الرحیم

عنْ الصّبّاحِ بْنِ سیّابه عنْ أبِی عبدالله علیْهِ السّلامُ 

قال ألا أُعلِّمُک شیْئاً یقِی اللّهُ بِهِ وجْهک مِنْ حرِّ جهنّم قال قُلْتُ بلی قال قُلْ بعْد الْفجْرِ اللّهُمّ صلِّ علی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ مائِةَ مرّةٍ یَقِی اللّه بِهِ وجهک مِنْ حرِّ جَهنّم

 

صباح بن سیابه گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: آیا دعائی بتو بیاموزم که روی تو از آتش جهنم حفظ کند؟ گوید: عرض کردم آری فرمودند: پس از دمیدن سپیده صبح صد بار بگو: اللّهُمّ صلِّ علی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ» 

خداوند روی تو را از حرارت آتش دوزخ در امان دارد.

 

ثواب الاعمال ص ۳۶۶


بسم الله الرحمن الرحیم

امام کاظم (علیه السلام) فرمود: عمروبن عبید» (یکی از علمای اسلام) به نزد حضرت امام صادق (علیه السلام) آمد و سلام کرد و سپس این آیه را خواند:  

اَلَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الاِْثْمَ وَ الْفَواحِشَ [1]  

ترجمه: نیکوکاران کسانی هستند که از گناهان بزرگ، و زشتیها پرهیز می‌کنند.  

سپس سکوت کرد و دنبال این آیه را نخواند. امام 

صادق (علیه السلام) به او فرمود: چرا سکوت کردی؟! او گفت دوست دارم، گناهان کبیره را از کتاب خدا بدانم».  

امام صادق (علیه السلام) فرمود: آری ای عمرو! (بشنو)  

۱ بزرگترین گناهان کبیره، شرک به خدا است، چنانکه خداوند می‌فرماید:  

وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةِ [2]  

ترجمه: کسی که برای خدا، شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است.  

۲ و بعد از آن، ناامیدی از رحمت خدا است، چنانکه خداوند می‌فرماید:  

اِنَّهُ لا یَبْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ اِلاّ الْقَومُ الْکافِرینَ [3]  

ترجمه: هیچکس جز کافران از رحمت خدا، نومید نگردد.  

۳ و پس از آن، ایمنی از مکر (عذاب و مهلت) خدا است، چنانکه خداوند می‌فرماید:  

فَلا یَأْمَنْ مِنْ مَکْرِاللّهِ اِلاَّ الْقَومُ الْخاسِرینَ [4]   

ترجمه: از مکر خدا ایمن نشود، مگر مردم زیانکار.  


 بسم الله الرحمن الرحیم

شيخ صدوق عليه الرّحمه به سند خود از حضرت امام رضا عليه السّلام از پدران بزرگوارش از حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم روزى براى ما خطبه خواند و فرمود:  

اى مردم! به درستى كه ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است. ماهى كه نزد خدا بهترين ماه ها، روزهايش بهترين روزها، شب هايش بهترين شب‌ها و ساعاتش بهترين ساعات است. ماهى كه در آن به ضيافت خدا خوانده و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد. نفس هاى شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است؛ پس با نيت هاى راست و دل هاى پاك، از خدا درخواست كنيد كه شما را براى روزه و تلاوت قرآن توفيق دهد. به درستى كه شقى و بد عاقبت، كسى است كه از آمرزش خدا در اين ماه بزرگ محروم شود و به گرسنگى و تشنگى خود در اين ماه، گرسنگى و تشنگى روز قيامت را ياد كنيد.

و بر فقيران و مسكينان خود تصدّق كنيد، سالمندان را احترام نماييد، بر صغار و خُردسالان رحم كنيد؛ و صله ارحام نماييد و زبان هاى خود را [از آن چه نبايد گفت و چشم هاى خود را از آن چه نبايد به آن نگاه كرد، نگاه داريد؛ و گوش هاى خود را از آن چه نبايد شنيد حفظ كنيد، و با يتيمان مردم مهربانى كنيد، تا با يتيمان شما مهربانى شود، و از گناهان خود به سوى خدا توبه و بازگشت نماييد و دست هاى خود را در اوقات نماز به دعا بلند كنيد كه آن هنگام بهترين ساعت‌ها است. خدا به رحمت به سوى بندگانش نظر مى فرمايد و هرگاه ايشان با او مناجات نمايند، جواب مى فرمايد و هرگاه او را ندا كنند، لبيك مى گويد و هرگاه او را بخوانند، مستجاب مى كند.  

اى مردم! به درستى كه جان هاى شما در گرو عمل هاى شما است؛ پس با استغفار، از گرو بيرون آوريد، و پشت هاى شما از گناهانتان سنگين است. پس به طول دادن سجود، آن را سبك سازيد. و بدانيد كه خدا به عزّت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجده كنندگان را عذاب نكند و آن‌ها را به آتش جهنّم در روز قيامت نترساند.  

اى مردم! هر كس از شما مؤمن روزه دارى را در اين ماه افطار دهد، براى او نزد خدا ثواب يك بنده آزاد كردن و آمرزش گناهان گذشته خواهد بود. پس گفته شد: يا رسول الله! همه ما قدرت بر آن نداريم؛ فرمود: با افطار دادن به روزه دار- اگر چه به نصف دانه خرما باشد- از آتش بپرهيزيد. اگر چه به شربتى آب باشد.  

اى مردم! هر كس از شما خلق خود را در اين ماه نيكو سازد، گذشتن از صراط در روزى كه قدم‌ها بر آن بلغزد، براى او است.  

ايها النّاس! كسى كه در اين ماه خدمت غلام و كنيز خود را سبك گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان سازد. و هر كس در اين ماه شرّ خود را باز دارد، خدا خشم خود را از او در روز قيامت باز دارد. و كسى كه يتيمى را در اين ماه گرامى بدارد، خدا او را در روز قيامت گرامى دارد. و كسى كه در اين ماه با خويشاوند خود صله نمايد، خدا او را در قيامت به رحمت خود وصل كند. و كسى كه در اين ماه قطع رحم كند، خدا در روز قيامت رحمت خود را از او قطع فرمايد. و هر كس در اين ماه نماز مستحبّى به جاى آورد، براى او برائت از آتش نوشته مى شود. و كسى كه نماز واجب به جاى آورد، مثل كسى است كه در ماه هاى ديگر هفتاد نماز واجب به جا آورد. و كسى كه در اين ماه بسيار بر من صلوات بفرستد، خدا در روزى كه ميزان‌ها سبك باشد، ميزان او را سنگين سازد. و هر كس در اين ماه تلاوت آيه اى از قرآن كند، ثواب ختم قرآن در ماه هاى ديگر را دارد.  

ايها النّاس! درهاى بهشت در اين ماه گشوده است؛ از خدا بخواهيد كه [اين درها را] به روى شما نبندد و درهاى آتش، بسته است؛ از پروردگار خود بخواهيد كه آن‌ها را به روى شما باز نگرداند. و شياطين دربند هستند؛ از خدا درخواست كنيد كه آن‌ها را بر شما مسلّط نسازد.  

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: پس من برخاستم وعرض كردم: يا رسول الله! بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ فرمود: يا اباالحسن! فاضل ترين اعمال در اين ماه پارسايى است از آن چه خدا حرام كرده است.  

سپس رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم گريست. عرض كردم: يا رسول الله! چه چيز شما را به گريه درآورد؟ فرمود: گريه مى كنم براى آن چه در اين ماه به تو مى رسد. گويا تو را مى بينم كه براى پروردگارت نماز مى گزارى. و برخاسته است شقى ترينِ اوّلين و آخرين جفت پى كننده ناقه ثمود و بر فرقت ضربتى زده است كه با آن ريش تو خضاب شده است. پس، من عرض كردم: اين در سلامت دين من است. فرمود: در سلامت دين تو است! سپس فرمود: يا على! هر كس تو را بكشد، مرا كشته و هر كس تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته؛ براى اين كه تو از من، مثل جان منى و طينت تو از طينت من است و تو وصى من و خليفه من بر امّتم هستى!  

 

 

عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق یا ماه مبارک رمضان/لطف الله صافی گلپایگانی. 


بسم الله الرحمن الرحیم

ابن جوزی نیز گوید: در کتاب ملتقط جدّم ابوالفرج دیدم که مرد سیّدی در شهر بلخ از دنیا رفت، و از او همسر و دخترانی به جای ماندند. همسر او گوید: من با دختران خود از ترس شماتت مردم به سمرقند رفتم. چون هوا سرد بود، دختران خود را در مسجدی بردم، و خود به جستجوی قوتی بیرون رفتم. پس دیدم مردم اطراف پیرمردی جمع شده اند. 

از شخصی پرسیدم: این پیرمرد کیست؟ گفتند: او شیخ البلد [ یعنی استاندار شهر] است. پس من احوال خود را برای او شرح دادم و او در پاسخ من گفت: باید شاهد بیاوری که تو علوی و سیّد هستی؛ و دیگر توجّهی به من نکرد، و من از او ناامید شدم و به طرف مسجد بازگشتم. در بین راه شخصی را دیدم که بر دکّه ای نشسته بود و عدّه ای گرد او جمع بودند. پرسیدم: این مرد کیست؟ گفتند: او مردی مجوسی و ضامن بلد [ یعنی فرماندار شهر] است.  

پیش خود گفتم: امید می‌رود که از او فرجی برای من حاصل شود. پس قصّه خود را با شیخ بلد برای او شرح دادم. او چون احوال من را شنید، فوراً فریاد زد: خادم بیا. و چون خادم او آمد به او گفت: به سیّده خود [ یعنی عیال آن مجوسی ]بگو لباس بپوشد و با کنیزان خود نزد من بیاید. و چون آمدند به همسر خود گفت: همراه این زن علویّه به فلان مسجد بروید و او را با دخترانش به خانه ما بیاورید. پس آن زن با کنیزان خود همراه من آمد و دختران من را به آغوش گرفت و به خانه خود برد و اتاقی برای ما آماده نمود و ما را به حمّام برد و لباس‌های فاخری به ما پوشاند و غذاهای گوناگونی نزد ما آورد و ما آن شب را به راحتی و آسایش طی نمودیم. » و لکن شیخ بلد که مسلمان بود در آن شب در خواب دید قیامت برپا شده، و لوای حمد، یعنی پرچم رسول خداصلی الله علیه وآله بالای سر او به اهتزاز درآمده و قصری از زمرّد سبز مقابل آن حضرت قرار دارد. شیخ بلد پرسید: این قصر از کیست؟ به او گفته شد: این قصر متعلّق به یک مسلمان موحّد و خداشناس است. و چون شیخ بلد نزد رسول خداصلی الله علیه وآله رفت، رسول خداصلی الله علیه وآله صورت خود را از او برگرداند. او عرض کرد: یا رسول اللّه! من مسلمان هستم، برای چه شما صورت خود را از من می‌گردانید؟ رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: باید شاهد بیاوری که تو مسلمان هستی. پس متحیّر ماند، و رسول خداصلی الله علیه وآله به او فرمود: مگر سخنی که به آن زن علویّه گفتی فراموش نمودی؟ همانا این قصر مربوط به آن مردی است که آن زن علویّه در خانه اوست.  

پس شیخ بلد از خواب بیدار شد، و به صورت زد و گریه کرد، و با غلامانش در شهر به جستجوی آن زن علویّه بودند تا این که به او خبر دادند: آن زن علویّه در خانه مرد مجوسی می‌باشد. پس شیخ بلد نزد مرد مجوسی آمد و گفت: آن زن علویّه کجاست؟ او گفت: در خانه من می‌باشد. شیخ بلد گفت: او را تحویل من بده. مرد مجوسی گفت: امکان ندارد او را تحویل تو بدهم.

شیخ بلد گفت: این هزار دینار را بگیر و او را تحویل من بده. مرد مجوسی گفت: به خدا سوگند، اگر صدهزار دینار بدهی او را تحویل تو نخواهم داد. و چون به او اصرار کرد، مرد مجوسی گفت: خوابی که تو دیشب دیده ای من نیز دیده ام، و قصری که تو مشاهده کردی مربوط به من است، و تو باید برای مسلمان بودن خود برای من شاهد بیاوری.  

سپس گفت: به خدا سوگند از برکت این زن علویّه و دخترانش دیشب همه ما به دست او مسلمان شدیم و من رسول خداصلی الله علیه وآله را در خواب دیدم و آن حضرت به من فرمود: تو و خانواده ات به خاطر احسانی که به این زن علویّه کردید، اهل بهشت هستید و این قصر نیز مخصوص شما می‌باشد، و خداوند، از پیش شما را مؤمن آفریده است.

 

 ارشاد القلوب: ۲ / ۴۴۲؛ بحارالأنوار: ۴۲ / ۱۳.

 

 

برگرفته از کتاب راه بهشت / مولف سیدمحمد حسینی بهارانچی.


 بسم الله الرحمن الرحیم

شخصی از راهی دور به مدینه آمده بود. در مسجد به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و سئوال پرسید که: یا رسول الله قیامت کی برپا می‌شود؟  

همین که سئوال پرسید وقت نماز فرا رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز را اقامه فرمود و بعد پرسید: چه کسی از وقت قیامت سئوال نمود؟  

بادیه نشین گفت: من بودم.  

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چه چیزی آماده کرده ای برای قیامت؟  

آن مرد گفت: به خدا قسم عمل زیادی از نماز و روزه ندارم مگر این که خدا و رسولش را دوست می‌دارم.  

بعد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس با محبوبش خواهد بود. [۱]  

و در جای دیگر فرمودند: ای نوف کسی که ما را دوست دارد روز قیامت با ماست و اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند او را با همان سنگ محشور می‌نماید. [۲]

 

 

[۱]: علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۰. 

[۲]: امالی، ص ۲۱۰. 

برگرفته از کتاب درهوای او (مباحثی پیرامون عشق و محبت به امام زمان علیه السلام) /مولف حسن محمدی.


بسم الله الرحمن الرحیم مردی از نواده‌های عمر بن خطاب، در مدینه با امام کاظم (ع) دشمنی می‌کرد و هروقت به او می‌رسید، با کمال گستاخی به علی (ع) و خاندان رسالت ناسزا می‌گفت و بدزبانی می‌کرد. روزی بعضی از یاران، به آن حضرت عرض کردند: به ما اجازه بده تا این مرد تبه کار و بدزبان را بکشیم. امام کاظم (ع) فرمود: نه، هرگز چنین اجازه ای نمی دهم. مبادا دست به این کار بزنید. این فکر را از سرتان بیرون نمایید. روزی از آنها پرسید: آن مرد اکنون کجاست؟ گفتند: در مزرعه ای در

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ژیوار تک طوس